5)ما بوسیلهء علمی که از طریق تجربه ها و آزمایش های محیط اطرافمون به دست آورده ایم،و نیز با عقل و افکار خودمون،تا حدودی می تونیم برخی پدیده هائی رو که در آیندهء نزدیک ممکنه اتفاق بیفته،پیش بینی کنیم:مثلا می تونیم بگیم که تا آخر این هفته و یا حتی تا آخر این ماه،وضعیت هوای شهرمون چه جوری خواهد بود؟سرد یا گرم،ابری یا آفتابی،بارانی یا برفی و....و یا مثلا وضعیت اقتصادی یا سیاسی کشورمون در چند سال آینده به چه شکلی خواهد بود؛اما آیا می تونیم کشف کنیم که مثلا سرنوشت ما بعد از مرگ چگونه خواهد شد؟اصلا آخر و عاقبت این دنیا و یا اصلا سرنوشت بشریت و آفرینش چه خواهد بود و چه هدفی رو به دست خواهد آورد؟آیا زندگی همیشه به این شکل خواهد ماند و یا اینکه مثلا قراره اتفاقات سرنوشت سازی در آینده پیش بیاد و سرنوشت انسانها رو رقم بزنه و اصولا به چه شکلی ممکنه رقم بزنه؟
6) ظاهرا هیچ نوع روش علمی و تجربی برای پی بردن به جواب این سؤال وجود نداره و یا لااقل در حال حاضر،چنین روشی هنوز به دست نیومده که بشه از طریق اون،سرنوشت حتمی و نهائی جامعهء بشری رو حدس زد.اگه بخواهیم تا زمان کشف یک روش علمی برای پی بردن به سرنوشت خودمون صبر کنیم،اونوقت شاید قرنها معطل بشیم و عمر و جوانی انسانهای بسیاری باید تلف بشه تا شاید بتونیم جواب این سؤال رو کشف کنیم که البته این راه،نتیجه بخش نخواهد بود.پس چه کار باید کرد؟
7)بهترین راهی که به ذهن می رسه، اینه که ببینیم آیا می تونیم به طریقی با آفریدگار هستی ارتباط پیدا کنیم و در مورد علت آفرینش و مخصوصا هدف آخر در به وجود اومدن خودمون رو از وی سؤال کنیم؟ همونطوری که وقتی یک دستگاهی رو از بازار می خریم،برای پی بردن به نحوهء استفاده از اون،معمولاً با کارخانهء سازنده و مهندس طراح اون دستگاه تماس می گیریم و یا اینکه خود اون کارخونه و مهندس طراح،دفترچهء راهنمای استفاده از اون دستگاه رو به همراه خود دستگاه در اختیار ما قرار میدن.
اینجاست که اهمیت حیاتی پیامبران و کتابهائی که از سوی آفریدگار، ارسال شده اند و میتونند به سؤالات اساسی ما در مورد هدف آفرینش و سرنوشت نهائی انسانها پاسخ بدن،برای ما روشن میشه.آفریدگار از طریق پیامبران و کتبی که برای راهنمائی بشر ارسال کرده،در مورد این سؤالات،جواب داده.
ادامه دارد